یادداشتی تحلیلی بر ضرورت مشارکت اجتماعی در مدیریت منابع آبی کشور
بحران بیصدا: چرا صرفهجویی آب شرب وظیفهای عمومی است؟
در روزگاری نهچندان دور، باران بهموقع میبارید، رودها جاری بودند و قناتها، آرام اما مطمئن، رگهای زیرزمینی زمین را تغذیه میکردند. امروز اما، شرایط فرق کرده. زمین داغتر، بارشها بینظمتر، و منابع آب زیرزمینی تهیتر از همیشهاند. آنچه زمانی پیشبینی بود، اکنون واقعیتی است انکارناپذیر: ایران، در میانه یکی از سختترین بحرانهای آبی تاریخ خود ایستاده است.
در چنین شرایطی، طبیعی است که همه نگاهها به بخش کشاورزی دوخته شود؛ جایی که نزدیک به ۹۰ درصد از منابع آبی مصرف میشود. اما نکتهای که اغلب در هیاهوی آمار گم میشود، تفاوت کیفی و هزینهای آب مصرفی در بخشهای مختلف است. تولید آب شرب – بهدلیل فرآیندهای تصفیه، انتقال، و استانداردهای بهداشتی – بهمراتب پرهزینهتر از آب مورد استفاده در کشاورزی است. بنابراین حتی اگر سهم مصرف خانگی کمتر باشد، کاهش آن همچنان یک ضرورت است، نه صرفاً یک توصیه.

به گزارش روابط عمومی شرکت آب منطقهای البرز، وزارت نیرو با تأکید بر لزوم کاهش مصرف در همه حوزهها، از جمله شرب، اقدام به تدوین بستهای راهبردی کرده است؛ بستهای که بنا بر گفتهی سخنگوی صنعت آب کشور، عیسی بزرگزاده، شامل پنج محور اجرایی و بیش از ۵۰ اقدام مشخص است و یکی از اهداف اصلی آن «عبور از بحران آب با اتکا به کاهش مصرف، بازتوزیع جمعیت و عزم ملی» عنوان شده است.
اما این پرسش همچنان در افکار عمومی تکرار میشود: چرا مردم باید صرفهجویی کنند وقتی کشاورزی بیشترین سهم از آب را مصرف میکند؟
پاسخ، در پیچیدگی مسأله نهفته است. بحران آب، صرفاً نتیجه مصرف زیاد نیست؛ حاصل ترکیب چندین عامل است: تغییر اقلیم، توزیع نامتوازن جمعیت، شیوههای سنتی کشاورزی، بهرهوری پایین، و البته مصرف نامعقول در بخش خانگی. اگر یکی از این اجزا اصلاح نشود، توازن کل سیستم بههم میریزد.
بهویژه در شرایطی که طبق اعلام رسمی وزارت نیرو، میزان بارشها هم کاهش یافته و هم دچار نوسان شدید شده است. بارندگیهای ناگهانی و سیلآسا جای بارشهای آرام و تدریجی را گرفتهاند و این یعنی بخش عمدهای از آب باران، به جای نفوذ در خاک، تبدیل به روانآب شده و بهسرعت هدر میرود. در نتیجه، آبخوانها دیگر فرصت تغذیه ندارند و تراز منابع زیرزمینی هر سال پایینتر میرود.
سخنان اخیر محمدرضا کاویانپور، رئیس مؤسسه تحقیقات آب کشور، بر این واقعیت تأکید دارد. به گفتهی او، ایران در آستانه ورود به دورهای بحرانی است؛ جایی بین سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۹ که «احتمالاً گرمترین دوره تاریخی زمین» خواهد بود. روند بلندمدت افزایش دما، کاهش بارش و شدت یافتن پدیدههای حدی، نشان میدهد که نه تنها مصرف آب، بلکه سبک زندگی ما باید دستخوش بازنگری جدی شود.
در این میان، اگرچه وزارت جهاد کشاورزی مسئول اجرای الگوی کشت بهینه است و اسناد بالادستی نظیر «سند ملی امنیت غذایی» برای افزایش بهرهوری در این بخش در سال ۱۴۰۲ به تصویب رسیده، اما اجرای آنها نیازمند پیشزمینههایی است که هنوز در بسیاری از مناطق کشور فراهم نشده است. از جمله این پیشزمینهها میتوان به مشارکت واقعی کشاورزان، وجود مشوقهای اقتصادی، زیرساختهای نظارتی و شفافیت اطلاعاتی اشاره کرد. بدون این بسترها، هیچ الگویی؛ حتی بهترینشان، به سرانجام نمیرسد.
با این حال، تمرکز صرف بر کشاورزی نمیتواند پاسخگوی بحران پیشرو باشد. مدیریت مصرف در بخش خانگی به دلایل متعددی از اهمیت برخوردار است:
• اول اینکه، تأمین آب شرب با هزینه و انرژی بسیار بالا انجام میشود؛ از پمپاژ و انتقال تا تصفیه و کلرزنی.
• دوم اینکه، شهرها بهویژه کلانشهرهایی چون تهران، با تمرکز جمعیتی بالا و افزایش مصرف، در برابر کوچکترین اختلالی آسیبپذیرند. به تعبیر دیگر، یک صرفهجویی ۲۰ درصدی در بخش خانگی، میتواند مانع از بحرانی شدن شرایط در هفتههای پیک تابستان شود.
بر اساس آخرین برآوردهای وزارت نیرو، در صورت تداوم وضعیت موجود، نهتنها کاهش منابع آب شرب در کلانشهرها محتمل است، بلکه احتمال «از دست رفتن کامل سدهای تأمین آب تهران» نیز دور از ذهن نیست.
از سوی دیگر، برنامههای بلندمدت نیز در حال تدوین است. در برنامه هفتم توسعه، هدفگذاری شده که مصرف کشاورزی از حدود ۸۰ میلیارد مترمکعب به ۶۵ میلیارد کاهش یابد و جای آن را منابع جایگزینی نظیر پساب، آبهای شور و حتی آب دریا بگیرد. اما رسیدن به این اهداف، نیاز به زمان، سرمایهگذاری و مشارکت بینبخشی دارد. در این بازه، همراهی مردم در کاهش مصرف خانگی نقشی بیبدیل دارد.
در نهایت، نباید فراموش کرد که مدیریت بحران آب، پروژهای صرفاً فنی یا نهادی نیست؛ نیازمند همافزایی اجتماعی، فرهنگی و رسانهای است. تغییر نگرش، آموزش عمومی، ایجاد حس مسئولیت جمعی، و البته سیاستگذاری واقعگرایانه، چهار ستون اصلی گذر از این بحران خواهند بود.
و مهمتر از همه، باید بپذیریم که دیگر نمیتوان با ابزارهای دیروز، به جنگ بحرانهای امروز رفت. آگاهی، مشارکت و مسئولیتپذیری، بزرگترین منابعیاند که همچنان از دست نرفتهاند.
نگارنده: نسترن کیوانپور
کد خبر: 1155
تاریخ خبر : 1404/05/18
129